این روز ها دلم اصرار دارد فریاد بزند
اما
من جلوی دهانش را می گیرم
نمی دانم چیستی؟
آنقدر می دانم که هرگاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند و هرگز نتوانستند تورا ب من برسانند
چگونه می توان ترجمانی از تو داشته باشم هنگامی که در وهم و خیال هم نمی گنجی!
به هرکجا می رسم ردپایی از تو باقیست...
شاید روی زمین نباشد
اما در دلم هست...
به محض اینکه احساس کردین
غرورتون بازیچه کسی شده
کوله بار آرزوتونا بردارین و بزنین به چاک
داغ زانو زدنتون
رو به دل هر کی که با غرورتون بازی می کنه بزارین
حــــریم من حــــریم ســـلطان نیست که حرمــــسرا باشه
حـــریم من حـــــرمت داره
بایــــد لایق باشــی تا دعـــوت شـــی
من مثل دخترای همسن و سالم نیستم
که هرکدوم از حال آرزویی دارن واس آینده
من تنها یه آرزو دارم و اونم اینه که
یه روز بخوابم و دیگه بیدار نشم
تا نشنوم
نبینم
ودیگه زجر نکشم
گناه ما نیست
این همه هراسان بودن
عمریست
رکب خورده ی روزگاریم
اما
خوب من
این بار
هراس را ببر از یاد
که تو را
ازیاد خواهم برد
گاهی آدمها ی تنها خیلی خوش شانس هستند
چون کسی رو ندارن که از دست بدن!
آدمه ها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی
به ساعتت نگاه بیاندازی
و ببینی چند دقیقه بین
دوستیها تا دشمنیها فاصله افتاده ...
دردناک است دوست بداری و گمان کنی که دوستت دارد
و اینکه او یگانه هستی اوباشد
و تو ...
یکی از هزاران لذت او ...
ساکت که می مانی
می گذارند به حساب جواب نداشتنت
عمرا بفهمند داری جان می کنی
تا حرمت هارو نگه داری
تعداد صفحات : 7
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/493.gif