این روز ها همه آدم ها درد دارند:
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان می رود زندگی کنیم
این روز ها همه آدم ها درد دارند:
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان می رود زندگی کنیم
کاش میدانستی
لحظه هایم بی تو تنهاست
بازار سیاه رفتم برای خرید عشق ولی در ابتدای ورود روی کاغذی خواندم:
در غرفه عشق بازان عشق را حراج کردند
به قیمت نابودی پاک بازان
تا تو هستی که دستانم را بگیری
آرزو میکنم که هرروز زمین بخورم
کاش تابستانها هم برفی بود
زندگی در اعماق ها
هیچ فرقی با مرگ نداره
تو مرده ای
فقط معنای مرگ را نمی دانی
جدایی درد بی درمان عشق است
جدایی حرف بی پایان عشق است
جدایی قصه های تلخ دارد
جدایی ناله های سخت دارد
جدایی شاه بی پایان عشق است
جدایی راز بی پایان عشق است
جدایی گریه وفریاد دارد
جدایی مرگ ودرد دارد
خدایا دور کن درد جدایی
ک بیزارم دگر از اشنایی
خدایا
باز همان جا دستم را گرفتی
که می توانستی مچم را بگیری
فردا را به امید اینکه در آغوشم بگیری
شروع خواهم کرد
تا اخر عمرت هم تنها موندی مهم نیست
فقط نذار به جایی برسی ک توی آغوش کسی
به یاد یکی دیگه باشی
غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که
کم کم احساس می کنی
چهره اش داره از یادت میره
به خودم قول می دهم که تورا فراموش کنم
هر روز صبح فراموش می کنم
وقتی صبح می شود تو را که نه
ولی قولم را فراموش می کنم
تعداد صفحات : 7
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/493.gif